محمود رحیمی؛ محمد میرباقری جم؛ ابراهیم قائد؛ اکرم نورانی
دوره 3، شماره 4 ، اسفند 1401، ، صفحه 406-422
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق، مقایسه اثر مصرف انواع انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بر رفاه اقتصادی استانهای ایران طی دوره 1398-1379است. در این تحقیق از روش دادههای تابلویی (Panel Data) استفاده شد.روششناسی پژوهش: جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق شامل استانهای ایران است. اطلاعات سری زمانی در مورد این استانها از دادههای موجود در ترازنامه ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق، مقایسه اثر مصرف انواع انرژیهای تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر بر رفاه اقتصادی استانهای ایران طی دوره 1398-1379است. در این تحقیق از روش دادههای تابلویی (Panel Data) استفاده شد.روششناسی پژوهش: جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق شامل استانهای ایران است. اطلاعات سری زمانی در مورد این استانها از دادههای موجود در ترازنامه انرژی، مرکز آمار و بانک داده های اقتصادی و مالی ایران جمعآوری شده است که با استفاده از نرم افزار Eviews مورد آزمون قرار گرفت. متغیرهای استفاده شده در این تحقیق شامل: مصرف انواع انرژی های تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر (خورشیدی، آبی، بادی، زمینگرایی، نفت، گاز و بنزین)، رفاه اقتصادی، جمعیت، نیروی کار، بیکاری، تورم، توزیع درآمد (ضریب جینی) و تولید ناخالص داخلی حقیقی می باشند.یافتهها: نتایج بدست آمده نشان می دهد که مصرف انواع انرژی های تجدیدپذیر تأثیر مثبت و معنیدار و مصرف انواع انرژی های تجدیدناپذیر تأثیر منفی و معنیدار بر رفاه اقتصادی در پی دارد. بر این اساس می توان بیان کرد که افزایش مصرف انواع انرژی های تجدیدپذیر می تواند پیشرفت قابل توجهی را در جهت رفاه اقتصادی و سرعت بخشیدن به اهداف توسعه ای مربوط به رشد اقتصادی در این استان ها به ارمغان آورد. همچنین متغیرهای نرخ بیکاری، نرخ تورم و نابرابری توزیع درآمد (ضریب جینی) تأثیر منفی و معنیدار و متغیرهای نرخ رشد جمعیت، تولید ناخالص داخلی و بهره وری نیروی کار تأثیر مثبت و معنی دار بر رفاه اقتصادی دارند که مطابق با مبانی نظری تحقیق میباشد.اصالت/ارزش افزوده علمی: نتایج نشان داد که استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر در استانهای ایران با توجه به اینکه تأثیر بیشتری در مقایسه با انرژیهای تجدیدناپذیر جهت افزایش رفاه اقتصادی دارد، با سرمایهگذاری در این واحد تولیدی میتوان سهم استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر را در ایران افزایش داد.
سپیده عرب؛ ابراهیم قائد؛ عاطفه مزینانی
دوره 3، شماره 1 ، خرداد 1401، ، صفحه 32-47
چکیده
هدف: هدف از این تحقیق، مقایسه تأثیر هزینههای بهداشت عمومی و خصوصی بر وضعیت سلامت کشورهای عضو گروه D-8 طی دوره 2020-1995 است. در این تحقیق از روش دادههای تابلویی (Panel Data) استفاده شد.روششناسی پژوهش: جامعه آماری موردمطالعه در این تحقیق شامل کشورهای عضو گروه D-8 است. اطلاعات سری زمانی در مورد این کشورها از منابع معتبر بینالمللی، ازجمله بانک ...
بیشتر
هدف: هدف از این تحقیق، مقایسه تأثیر هزینههای بهداشت عمومی و خصوصی بر وضعیت سلامت کشورهای عضو گروه D-8 طی دوره 2020-1995 است. در این تحقیق از روش دادههای تابلویی (Panel Data) استفاده شد.روششناسی پژوهش: جامعه آماری موردمطالعه در این تحقیق شامل کشورهای عضو گروه D-8 است. اطلاعات سری زمانی در مورد این کشورها از منابع معتبر بینالمللی، ازجمله بانک جهانی جمعآوریشده است که با استفاده از نرمافزار Eviews مورد آزمون قرار گرفت. متغیرهای استفادهشده در این تحقیق شامل: وضعیت سلامت (میزان مرگومیر نوزادان)، سرمایه انسانی، رشد اقتصادی، مخارج بهداشت عمومی، مخارج بهداشت خصوصی و نرخ شهرنشینی میباشند.یافته ها: نتایج مطالعه حاکی از تأثیر منفی و معنیدار هزینههای بهداشت عمومی و خصوصی بر میزان مرگومیر نوزادان میباشد اما اثرگذاری هزینههای عمومی بیشتر از بخش خصوصی بوده است. به عبارتی تخصیص بودجه دولت به بخش بهداشت و درمان اثرگذاری بیشتری نسبت به بخش خصوصی در کاهش مرگومیر نوزادان دارد. بر این اساس میتوان بیان کرد که افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی عمومی میتواند پیشرفت قابلتوجهی را در جهت بهبود سلامت و سرعت بخشیدن به اهداف توسعهای مربوط به کاهش مرگومیر نوزادان در این کشورها به ارمغان آورد.اصالت/ارزش افزوده علمی: نتایج نشان داد که استفاده از هزینههای بهداشتی عمومی در این گروه از کشورها با توجه به اینکه اثر بیشتری نسبت به سایرمتغیرهای مدل در جهت کاهش میزان مرگومیر نوزادان به دنبال دارد میتواند بهعنوان عاملی حیاتی در بهبود وضعیت سلامت و حتی توزیع منابع تلقی گردد.